وام دهاتی
برا تشویق روستایی نشینی قرار بود وام روستایی بِدن. همه دهاتیها خوشحال شدن. اما نمیدونستن چی جوری باید وام بگیرن؛ نه اینترنت و نه آشنایی و نه . . .
حاج برکات (خان برکات) تا قضیهرو شنید، دست به کار شد و از تهروون با یکی از ماشینای سواری کولردار و یخچالدارش، به همراه چن تا از بچههاش، گازشو گرفت و اومد تا هم هوایی خورده باشه و هم چن تا وام جور کنه تا یه خونه ییلاقی دیگه برا خودش تو یکی از زمیناش بسازه (هرچند به وام نیاز نداشت ولی نمیدونم چرا این مایه دارا اینجورین !!!). به راحتی وام رو گرفت و شروع به ساخت ویلا (ببخشید، منظورم ساخت خونه تو دهات بود) کرد.
از قضای روزگار یکی از دهاتیها حاج برکات رو دید و جلو اومد و سلامی کرد و بالاخره حرف به وام کشید و گفت: خان میدونی من بعد از کلی دوندگی تازه فهمیدم اگه وام رو بگیرم از عهده پس دادنش برنمیام و . . .
حاج برکات خندهای زیرکانهای کرد و گفت: میتونی وام خودت رو به من بِدی؟ و دهاتی با سادگی تمام گفت: این وام دهاتی، به درد من که نمیخوره؛ شما ازش استفاده کن. و حاج برکات اون وام رو هم گرفت و . . .
کلمات کلیدی :